به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، پس از روي کار آمدن دولت "تدبير و اميد" در ايران با شعار تعامل سازنده با جهان و به طور خاص کشورهاي منطقه، بار ديگر نگاه تحليلگران و رسانههاي بينالمللي به وضع روابط جمهوري اسلامي ايران با کشورهاي عرب حوزه خليج فارس(شوراي همکاري) معطوف شد؛ روابطي که در سالهاي گذشته رو به تيرگي گذاشته و نشانههايي از ايجاد نوعي بحران منطقهاي در آن ديده ميشد.
با روي کار آمدن دولت جديد ايران اميدها براي بهبود اين روابط افزايش يافت و شايد اولين جرقه اين اميدها آنجا بود که دکتر "حسن روحاني" در اولين نشست مطبوعاتي خود پس از پيروزي در انتخابات بر رابطه بر عربستان تاکيد کرده و گفت "خوشحالم که اولين تفاهم نامه امنيتي بين عربستان و ايران در سال 1377 از سوي بنده بود و اميدوارم ان شاء الله در دولت آينده، روابط خوب با عربستان سعودي داشته باشيم."

مشکلات با کشورهاي منطقه در هر سطحي که بود اولويت دولت جديد ايران در حوزه سياست خارجي، پرونده هستهاي اين کشور به حساب ميآمد.
تلاشها براي پيشرفت در اين پرونده به روايتي از سفر رئيسجمهور ايران به نيويورک براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل کليد خورد.
در حاشيه سفر وي، ملاقاتهاي ديپلماتيکي ميان مقامات سياست خارجي ايران و کشورهاي تاثيرگذار در پرونده هستهاي اين کشور (1+5) برگزار شد.

برخلاف انتظار برخي تحليلگران، کشورهاي عربي حوزه خليج فارس از همان آغاز روي خوشي به پيشرفت روابط خارجي ايران و پرونده هستهاي اين کشور نشان ندادند.
شايد اولين واکنشهاي جدي به اين مسئله پس از برقراري تماس کوتاه تلفني ميان روساي جمهور ايران و آمريکا نشان داده شد.
در آن دوران "عبدالرحمن الراشد"، سردبير سابق روزنامه شرقالاوسط در واکنشي قابل توجه به اين تماس تلفني در سايت شبکه العربيه وابسته به عربستان سعودي در مطلبي با عنوان "تماس تلفني که خاورميانه را لرزاند"، نوشت "در انتظار حمله نظامي به سوريه بوديم که رئيس جمهوري آمريکا وعده آن را داده بود؛ اما اوباما به جاي آن، به همپيمانان خود ضربه زد! آن هم با تماس تلفني که او با همپيمان اسد انجام داد، تا اين که روحاني به سرعت پيروزي خود را اعلام کرد و در تهران به عنوان فاتح مورد استقبال قرار گرفت."

وي در ادامه گفته بود "مهم نيست کدام يک گوشي را قبل از ديگري برداشت. بلکه مهم آن است که چگونه اوباما قانع شد که به ايراني ها با شکست سکوتي که در طول رياست جمهوري اش ادامه داشت، پاداش دهد، حتي پيش از آن که ايراني ها چيزي به جز سخنان شيرين به او بدهند؟ اين سوالي است که نگراني دولت هاي منطقه را برانگيخته است."
اما به هر حال اتفاقي که شايد خيلي مطلوب اعراب نبود رخ داد و ايران و 1+5 با اراده بيسابقه در پايتخت تاريخي سوئيس بر سر ميز مذاکره نشستند تا به حل مشکلات پرونده هستهاي ايران بپردازند.
واکنش منفي حکام کشورهاي عربي به احتمال حصول نوعي توافق در اين مذاکرات فراتر از حد انتظار بود تا آنجا که وزير خارجه بحريني همزمان با مذاکرات ايران و 1+5 گفته بود "ايران قبل از آنکه بخواهد روابط خود را با آمريکا بهبود ببخشد بايد به فکر رابطه خود با کشورهاي همسايهاش باشد."
اين اظهارات تاملبرانيگيز مقام بحريني واکنش "محمدجواد ظريف"، وزير امور خارجه کشورمان را درپي داشت به طوريکه گفت "ما هميشه گفتهايم همسايگان براي ما در اولويت هستند، نميدانم چرا بعضي کشورها درباره اين موضوع اين قدر نگرانند."
وي تاکيد کرده بود "آنها بايد صبر کنند و به حل مساله هستهاي ايران کمک کنند."
اما اظهارات وزير بحريني تنها نشاندهنده بخشي از نگرانيهاي کشورهاي عربي خليج فارس و اقدامات آنان در اين زمينه بود چراکه به نتيجه نرسيدن مذاکرات ايران و 1+5 در دور اول عليرغم تمام پيشبينيها و توقعات نشان از شکلگيري نوعي توطئه پنهان عليه ايران داشت؛ توطئهاي که اين بار سرنخ آن تنها به تلآويو نميرسيد بلکه يک سر آن را ميشد در رياض يافت.
به گفته منابع و رسانههاي ناظر بر مذاکرات ژنو اين مذاکرات در دور اول به علت کارشکني فرانسه به نتيجه نرسيد.
نشانهها حاکي از حضور عربستان سعودي در پس اين کارشکني فرانسوي بود، تنها چند روز پس از ناکامي دور اول مذاکرات ژنو روزنامه القدس العربي عربستان سعودي قصد داشت با امضاي قرارداد 20 ميليارد يورويي محور جديد رياض-فرانسه را در منطقه ايجاد کند.

در اين مدت رسانههاي عربي وابسته به دولتهاي حاشيه خليج فارس تمام توان خود را در بينتيجه نشان دادن هرگونه مذاکره ميان ايران و غرب و همچنين لاينحل باقي ماندن پرونده هستهاي ايران به خرج دادند اما اراده سياسي طرفين مذاکرات هستهاي منجر به برگزاري دور دوم گفتگوها ميان ايران و 1+5 شد.
به عقيده کارشناسان و تحليلگران، رسانههاي عربي بزرگ همچون الجزيره، العربيه و ... تلاش بيسابقهاي را در راستاي جهتدهي منفي به اين مذاکرات انجام دادند.
اما به بار نشستن مذاکرات و امضاي توافقنامه ميان ايران و 1+5 اعراب را با واقعيتي انکارناپذير روبرو کرد، آنان اينبار در مقابل توافقنامهاي امضا شده قرار گرفته بودند که پيش از به نتيجه رسيدن آن تمام تلاشهاي مخفي و آشکار خود را براي کارشکني در مسير آن انجام داده بودند.
برخي از تحليلگران اين توافقنامه را زلزلهاي سياسي براي عربستان و ساير کشورهاي عرب حوزه خليج فارس از جمله کويت، قطر، بحرين و امارات ميدانند.
گفتني است؛ تلاش اصلي دولتهاي عرب حوزه خليج فارس و رسانههاي وابسته به آنها، ايجاد نوعي احساس نگراني و وحشت در ميان عرب زبانان خليج فارس نسبت به آينده برنامه هسهاي ايران و نتيجه مذاکرات ژنو بوده است.
برخي از کارشناسان امور بينالملل معتقدند اين رسانهها تا حدودي در ايجاد نگراني و وحشت از آينده مذاکرات ژنو در برخي از حوزههاي عمومي خليج فارس همچون قطر و امارات موفق بودهاند.
در همين زمينه شبکه اماراتي "اسکاي نيوز عربي"، با ايجاد نظرسنجي هدفمندي در صفحه خود از کاربران و مخاطبان اين سابت پرسيده است که آيا از نظر آنان توافق هستهاي ايران به نفع منطقه است يا خير که در واکنشي قابل پيشبيني بيش از 50% از مخاطبان اين سايت پاسخ خير را انتخاب کردهاند.
اما نکته قابل توجه اينجاست که پس از تمام اين تلاشهاي بي نتيجه، کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس طي بيانيهاي از توافق ميان ايران و 1+5 استقبال کردهاند.
گفتني است؛ در اين بيانيه براي اولين بار ادعاي تکراري امارات درباره جزاير سهگانه ايراني از متن بيانيه شوراي همکاري خليج فارس حذف شده بود.
همچنين تنها اندکي پس از حصول توافق ژنو، وزير خارجه امارات روز پنجشنبه در اقدامي کمسابقه به تهران سفر کرد و در ديدار با رييسجمهور ايران و همتاي ايراني خود، ضمن استقبال از توافق اتمي ژنو، بر توسعه روابط بين دو کشور تاکيد کرد.
بسياري از کارشناسان معتقدند اين سفر و اقدمات مشابه آن از سوي اعراب خليج فارس اولين نشانههاي پذيرش رسمي شکست سياستهاي آنان در قبال ايران و منطقه است.
اين کارشناسان ميگويند "کشورهاي عرب حوزه خليج و در راس آنان عربستان به زودي با انجام اقدامات جدي خواستار بازگشت رابطه خود با ايران به سطح مطلوب گذشته خواهند شد، اما نکته مهم اينجاست که اين کشورها تنها پس از شکست کامل سياستهاي منطقهاي خود است که دست به چنين اقدامات ديپلماتيکي ميزنند."

حال بايد ديد برخي کشورهاي عرب خليج فارس که اکنون لقب شکست خوردگان سياسي و ديپلماتيک را از طرف بسياري از کارشناسان خاورميانه با خود يدک مي کشند، اين بار و به دليل ناکامي سياستهاي منطقهاي خود به درکي صحيح از موقعيت خود در منطقه رسيده و ميتوانند دوست و دشمن حقيقي خود را بشناسند يا اينکه باز هم به عاملي براي اجراي مستقيم سياستهاي دستگاههاي امنيتي غرب در خاورميانه تبديل خواهند شد؟